***بیت کده***

تک بیتی، دوبیتی و... بیشتر در مدح و ثنای اهل بیت علیهم السلام

***بیت کده***

تک بیتی، دوبیتی و... بیشتر در مدح و ثنای اهل بیت علیهم السلام

***بیت کده***

آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا
تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا
من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق دارم
سرم و بجای گنبد روی خاکها می ذارم

خونه قشنگ تو کجا و این خونه کجا
گنبد طلا کجا قبرهای ویرونه کجا
اونجا هرکی می پره طائر افلاکی می شه
اینجا هرکی می پره بال و پرش خاکی می شه

اونجا خادما با زائر آقا مهربونن
اینجا زائرا رو از کنار قبرها می رونن
تو که هر شب می سوزه چلچراغا دور و برت
به امام رضا بگو غریب تویی یا مادرت

کی میگه که تو غریبی غریب عاشق نداره
روز و شب این همه عاشق رو خاکت سر می ذاره
غریب اونه که تو بقیع شمع و چراغی نداره
نه ضریح و نه حرم حتی رواقی نداره

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
آخرین نظرات

۱۶ مطلب با موضوع «اهل بیت علیهم السلام :: سیدالشهدا(ع) :: حضرت رقیه(س)» ثبت شده است

زخانه ها همه بوی طعام می آمد

ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم...

۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۰۳:۴۲
غلام امام حسن علیه السلام

چند روزی است غمی سخت دلم را برده

هاتفی داد ندا : پنجِ صَفر نزدیک است...

۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۰۳:۳۸
غلام امام حسن علیه السلام

سر اگر نذر رقیه است، بریدن دارد

دل اگر نذر رقیه است، خریدن دارد


همه عالم و آدم به فدایت جانا

غم در دانه به دلها چه کشیدن دارد

۰ ۱۳ شهریور ۹۳ ، ۱۱:۳۳
غلام امام حسن علیه السلام

رمضان است ولی حس محرم دارم 

یادی از کرببلا و لب عطشان دارم


دیدن آب و نخوردن سخت است  

غم طفلان حسین و دل ساقی دارم...

۰ ۰۹ تیر ۹۳ ، ۱۸:۰۳
غلام امام حسن علیه السلام

کار از حنا و شانه کشیدن گذشته است

آخر زلفی که سوخته گره اش وا نمیشود


۰ ۱۷ آذر ۹۲ ، ۱۳:۱۳
غلام امام حسن علیه السلام

پایی نمانده است برایم ،ولی پدر

گر کم زند عدو کتکم راه میروم


۰ ۱۷ آذر ۹۲ ، ۱۲:۵۷
غلام امام حسن علیه السلام

در نام رقیه فاطمه پنهان است

از این دو یکی جان و یکی جانان است

در روی کبود این دو پیداست خدا

آیینه بزرگ و کوچکش یکسان است

۰ ۱۶ آذر ۹۲ ، ۰۹:۵۷
غلام امام حسن علیه السلام

یاد آور لحظه‌های دردند عمو
شبهای اسیری‌ام، چه سردند عمو

دیشب سر نی، فقط سرت را دیدم
آغوش تو را چه‌کار کردند عمو؟

۰ ۰۵ آذر ۹۲ ، ۱۶:۱۴
غلام امام حسن علیه السلام

بردن نام تو هر چند خطر داشت پدر
 دخترت عشق تو را مد نظر داشت پدر
 
  ذره ای ترس به دل راه ندادم زیرا

دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر

۰ ۰۵ آذر ۹۲ ، ۱۰:۲۶
غلام امام حسن علیه السلام

هرکس که بود سهم خودش را به ضربه ای
درگیرودار خیمه به رویم نشاند و رفت

آن را که عمه گفت یتیمی ز کوفه بود
این ساق پای نازک من را شکاند و رفت

موی سرم که تا کمرم میرسید،حیف
پیرزنی گرفت و کشید و کشاند و رفت

۰ ۱۵ آبان ۹۲ ، ۱۷:۳۱
غلام امام حسن علیه السلام