صد شکر که نو گشته ضریحت اما...
دلشوره صحن خواهرت را داریم
"من" های ما برای شما ما نمی شود
دیگر سکوت،غرق معما نمی شود
با دیده ای که باز به نامحرمان شده
می خواستم ببینمت اما نمی شود
داریم ادعا که گل نرگس علی
با این همه حبیب که تنها نمی شود
اما میان ذکر قنوت و گه دعا
یک دست هم برای تو بالا نمی شود
در بین لحظه ها و مکان ها و یادها
جایی برای بودنتان وا نمی شود
این است حرف آخر این نسل روسیاه
وقتی دگر بیا،که حالا نمی شود.
آنقدر محمل ها روند منزل به منزل پرشتاب
کس نداند که عروسی یا عزا دارد حسین
دوستانش بی وفا و دشمنانش بی امان
با کدامین سر کند، مشکل دو تا دارد حسین
پی نوشت:
حسین جان
کاش افتد به دل محترمت برگردی...
اشک دارد میچکد از آسمان این لحظه ها
عرش یزدان در تلاطم باشد از این نغمه ها
حکمت باران در این ایام میدانی که چیست؟
آب و جارو میکند بهر محرم کوچه را
هیچ دانی حکمت باران در این ایام چیست؟
آب و جارو میزند بهر محرم کوچه را...
یا علی حب شما شیره ایمان من است
سیره و سنت تو معنی قرآن من است
من گدایی ز گدایان تو هستم آقا
خاک نعلین شما سرمه چشمان من است