از پاسخ من معلمان آشفتند
از حنجرشان هرچه در آمد گفتند
اما به خدا هنوز من معتقدم
از جـاذبه تـــو سیب ها افتادنـــد
از پاسخ من معلمان آشفتند
از حنجرشان هرچه در آمد گفتند
اما به خدا هنوز من معتقدم
از جـاذبه تـــو سیب ها افتادنـــد
آب از سرم گذشت در این موج بی کسی
ساحل حریف طعنه دریا نمی شود
دل خوش به هیئتم که شنیدم حضور تو
جز در هوای حضرت سقا نمی شود
جان دو دست ابوالفضل جان مشک
آقا بیا که بخت دلم وا نمی شود
دل مــن گــم شـده، گــر پیدا شـد
بـســپاریــد امانات حسیــن(ع)
و اگــر از تپـــش افـتـاد دلــم
ببــریـدش بـه مـلاقات حسیــن(ع)
از حسین(ع) خواسته بودم شاید
بگـذارد که غـلامــش بشــوم
همه گفتند محال است ولی
دل خوشم من به محالات حسین(ع)
اگر که پرچم عباس(ع) روی گنبد رفت
سه ساله خواست بگوید علم نیفتاده
بماند اینکه چه خمپاره ها که آمده است
ولی به حرمت او در حرم نیفتاده
گذار پوست به دباغخانه میافتد
هنوز کار به دست عجم نیفتاده
ما را به اعتبار عنایات فاطمه(س)
گریه کنان حضرت غم آفریده اند
بهر بریدن سر اولاد عمر و عاص
در جان ما غرور و غژم آفریده اند
هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید!!
زین رو ز شیعه عده کم آفریده اند
دجّال ها و حرمله ها را مهاجم و ...
... ما را "مدافعان حرم" آفریده اند
سیّد علیِ خامنه ای ییر عشق گفت:
"فریاد را علیه ستم آفریده اند"