می فروشم گوشوارم را اگر پیدا شود
در عوض انگشتری زیبا برایت میخرم
۰
۲۸ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۲۸
غرض ز بت شکنی غیر از این نبود نبی را
که شانه خود به کف پای مرتضی بگذارد
علی یک عمر با افتادگان بنشست که گوید
از این بالا نشستنها کسی والا نمی گردد
هر چند که بیمار تو هستیم همه
دیوانه ی دیدار تو هستیم همه
بین خودمان بماند آقا عمری است
انگار طلب کار تو هستیم همه
در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است