امشب جواد فاطمه راحت ز غم ها میشود
با قلب پاره پاره اش مهمان زهرا میشود
مظلوم تر از جواد(ع)، بغداد نداشت
آن مظهر داد، تاب بیداد نداشت
میخواست که فریاد کند تشنه لبم
از سوز جگر طاقت فریاد نداشت...
در سینــه دوبـاره ابتلا مــی آیـد
غــم بـاز به اُردوی ولا مـی آید
دل های شکسته کاظمینی شده است
اینجاست کـه بـوی کــربلا می آید
ز بس غم در دل خود روز و شب داشت
دلش در آتش غم سوز و تب داشت
جـــواد اهـل بیـــت از داغ مـــادر
ز طفلی ذکر یا زهرا(س) به لب داشت
قامتم خم شده ز بار بلا
حاجتم باشد از تو یا مولا
نجف و کاظمین و کرب و بلا
یا جواد الائمه ادرکنی
در کـار خیـــر حاجـت هیچ استخاره نیست
دست دلـــم به دامنت آقا، ظهــور کـن
جان خود در ره اولاد علی میبازیم
همچو مالک به عدوان علی میتازیم
ای که گوئی که خلائق ز علی خسته شدند
کوری چشم تو بر سید علی مینازیم
من شدم عاشق تو یا تو شدی عاشق من؟؟
لطف ارباب به نوکر چه زیاد است، زیاد