روز عرصات

خواهی اگر ای شیعه به روز عرصات
گیری ز کف حیدر کرار برات

امشب ز ره صدق و ارادت بفرست
بر حجت حق موسی جعفر صلوات

حواس

دنبال وزن و قافیه بودم تمام عمر
شاعر شدن حواس مرا از تو پرت کرد ...

یا باقر العلوم

ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﺎ ﺻﻔﺎ ﺭﻭﺩ؟! ﻫﺮﮔﺰ

ﻣﻬﺮ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺘﺪﺍ ﺭﻭﺩ؟ ! ﻫﺮﮔﺰ

ﺯﺍﻫﺪﻱ ﺑﻲ ﻭﻻﻳﺖ ﻭ ﻋﺸﻘﺶ

ﺗﺎ ﻭﺻﺎﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﻭﺩ؟ ! ﻫﺮﮔﺰ

ﺍﺯ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﮐﺴﻲ ﺩﻳﺪﻩ

ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﻲ ﮔﺪﺍ ﺭﻭﺩ؟ ! ﻫﺮﮔﺰ

ﻭﻗﺖ ﺟﻮﻻﻥ ﻧﺸﺪ , ﺩﻻﻭﺭﻱ ﺍﺳﺖ !

ﺗﻴﺮ ﺁﻗﺎ ﺧﻄﺎ ﺭﻭﺩ ؟ ! ﻫﺮﮔﺰ

منم غلام علی(ع)

به حال سجده بیفتم به احترام علی

خوشادمی که بمیرم به زیر گام علی

به گنبد و به ضریح و به حرمت نجفش

علی امام من است و منم غلام علی

لک لبیک حسن

روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن

ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن

قالی سلیمان

جذابیت تمام ایران، مشهد!

سرسبزتر از خطه گیلان، مشهد!

قالی سلیمان به گمانم می گفت:

من عبد توام؛ قطار تهران-مشهد!!

عشق حسن

در عشق حسن همچو اویس قرنم

 تا عمر بود از غم او سینه زنم

هرکس به جهان جا و مکانى دارد

من کلب سر کوی امام حسنم

دست به دامان

وقتی همه جا شُهره به عنوان تو باشیم

 باید که فقط ریزه خور خوان تو باشیم

 دامن نکش از دست گداهای گرفتار

 بگذار کمی دست به دامان تو باشیم.

آرزو

طفلان ما برای تو قلک شکسته اند

در آرزوی این که حرم را بنا کنیم...

راه تو...

به غیرراه توعاشق نمیرودهرگز

اگرچه خلق جهانی ره دگرگیرند