زخانه ها همه بوی طعام می آمد
ولی به جان تو بابا گرسنه خوابیدم...
سر اگر نذر رقیه است، بریدن دارد
دل اگر نذر رقیه است، خریدن دارد
همه عالم و آدم به فدایت جانا
غم در دانه به دلها چه کشیدن دارد
پایی نمانده است برایم ،ولی پدر
گر کم زند عدو کتکم راه میروم
بردن نام تو هر چند خطر داشت پدر دخترت عشق تو را مد نظر داشت پدر ذره ای ترس به دل راه ندادم زیرا
دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر