من که از کودکیم بهر شما پیر شدم
بی سبب نیست که این گونه نمک گیر شدم
مادرم بود کنیز و پدرم نوکر تو
خانه زادم که شدم عبد علی اصغر تو
من که از کودکیم بهر شما پیر شدم
بی سبب نیست که این گونه نمک گیر شدم
مادرم بود کنیز و پدرم نوکر تو
خانه زادم که شدم عبد علی اصغر تو
یاد آور لحظههای دردند عمو
شبهای اسیریام، چه سردند عمو
دیشب سر نی، فقط سرت را دیدم
آغوش تو را چهکار کردند عمو؟
بسیجی آیت و نور خدایی / بسیجی عرش را در زیر پایی
تو هستی افتخار دین و قران / به ایثار و شهادت آشنایی
برای سرزمین پاک ایران / بهار دلکش آلالههایی
به هنگام جهاد و وقت یاری / به رهبر جانثار و باوفایی
بردن نام تو هر چند خطر داشت پدر
دخترت عشق تو را مد نظر داشت پدر
ذره ای ترس به دل راه ندادم زیرا
دخترت مثل علمدار جگر داشت پدر