باز از داغ تو در سینه تلاطم داریم
چادرت را بتکان قصد تیمم داریم...
عید نوروز همه خانه مادر بروند
حرمت کو که بیایند همه نوکرها
در عشق حسن همچو اویس قرنم
تا عمر بود از غم او سینه زنم
هرکس به جهان جا و مکانى دارد
من کلب سر کوی امام حسنم
وقتی همه جا شُهره به عنوان تو باشیم
باید که فقط ریزه خور خوان تو باشیم
دامن نکش از دست گداهای گرفتار
بگذار کمی دست به دامان تو باشیم.
طفلان ما برای تو قلک شکسته اند
در آرزوی این که حرم را بنا کنیم...
نه پرچم و نه ضریح و نه گنبد و نه حرم
شبیه مادر خود بی نشانه ای حسنم...