دیده نا بینا شد و قلب از تلاطم ایستاد
با نسیم کربلا کی زنده میسازی مرا؟
دیده نا بینا شد و قلب از تلاطم ایستاد
با نسیم کربلا کی زنده میسازی مرا؟
پـنـجـره فـــولاد، سقـاخــانــه و گنبـــد طـلا
هر که در صحن است محو این مثلث می شود
مجبور شدم به هر کسی رو بزنم
بر دامن هر غریبه زانو بزنم
تحقیر شدم چونکه فراموشم شد
یک سر به رضا ضامن آهو بزنم
گر روزه بگیریم و بگیرید و بگیرند
همتا نشود با عطش خشک دهان علی اصغر
پ . ن:
کودک چقدر میخورد از نهر آب، آب؟
تو همیشه کنار من هستی
سند اعتبار من هستی
بی تعارف بگویم ای آقا
مایه افتخار من هستی ...
حالا که نیامدم دمت را بفرست
من نیستم آن جا کرمت را بفرست
گفتم که مریضم و دوا می خواهم
پس گرد و غبار حرمت را بفرست
شاعر: علی اکبر لطیفیان